مسافری از آسمان

اداره بابا

تاریخ 20 شهریور از محل کار آقای پدر برای جشن دعوت شدیم و پسری برای اولین بار به محل کار بابا جونش رفت و بهش هم یه بع بعی هدیه دادن. تو فضای سرسبز و زیبای پژوهشگاه عکسهای قشنگی از محمدسامی عزیزمون انداختیم:                 ...
29 شهريور 1392

سینه خیز

سامی هم به تکنولوژی علاقه زیادی داره. مدتیه که داریم باهاش سینه خیز رفتن رو تمرین میکنیم، به صورت دمر میخوابونیمش و زیر سینه اش یه بالش کوچولو میزاریم و جلوی نگاهش اسباب بازی هاش رو قرار میدیم برای اینکه تشویق بشه و خودش رو جلو بکشه اما آقا پسر فقط نگاه میکنه و اصلا تلاشی برای جلو اومدن نمیکنه. امروز هم به حالت دمر گذاشته بودم و تبلت رو جلوش گرفته بودم، با دیدن تبلت سعی کرد خودش رو به جلو بکشه و بالاخره موفق شد یه 10 سانتی سینه خیز بره. هههههه به این میگن عصر ارتباطات.
29 شهريور 1392

اولین سرماخوردگی

امسال همه چی اولین داره و این اولین ها تا آخر عمرت خواهد بود با این تفاوت که اولین های اولین سال زندگیت رکورددار بقیه سالها هستند. 4شنبه 6شهریور که تازه از سفر برگشته بودیم اولین سرماخورگی رو تجربه کردی که اون هم از بابای عزیزت که تو سفر مریض شده بود گرفته بودی. خوشبختانه این بیماری مختصر و کوتاه مدت بود و 1 روزه خوب شدی. امیدوارم همیشه سلامت باشی.
14 شهريور 1392

دومین سفر

توی پست قبل از اولین ها گفتم. اما بالاخره هر اولی که تموم بشه به دومی و سومی و ... میرسه. حالا بعد از 2 هفته از اولین سفر امروز که پنجشنبه 14 شهریوره دومین سفرت هم باز به مشهده اما اینبار با قطار که برای اولین بار قراره سوار اون بشی. ساعاتی پیش هم برای اولین بار به طور کامل غلت زدی و تلاش کردی برای سینه خیز رفتن. اوی خاطره دومین هم 2 تا اولین داشتی. سفر خوش بگذره بهت. پ ن: بعد از سفر این عکس رو که در روز میلاد حضرت معصومه در حرم امام رضا انداحتیم به این پست اضافه کردم. حرم به مناسبت دهه کرامت چراغانی شده بود. ...
13 شهريور 1392

اولین سفر

تاریخ 25 مرداد فرصتی پیش اومد و امام رئوف ما رو طلبیدند و با پسر گلمون رفتیم مشهد به پابوس آقا امام رضا. پسرک مثل همیشه پسر خوبی بود و خیلی اذیت نکرد. خیلی به این سفر نیاز داشتیم، هم من و هم همسری و هم آقا محمدسامی. من و همسری که همیشه اهل سفر بودیم مدتها بود به خاطر بارداری و زایمان نتونسته بودیم یه سفر درست و حسابی بریم و محمدسامی هم به عنوان شروع سفرهای زندگیش و همراهی با گشت و گذار با مامان و باباش به سفر با برکت و معنوی نیاز داشت و شکر خدا امام رضا این سفر رو برای ما مهیا کردند. سفر خیلی خوبی بود مخصوصا که با عروسی پسر عمه مرضیه و دختر عمه مریم همسری به پایان رسید. پسر ما تو این سفر پیشرفتهایی هم داشت و به روند رشد خودش ادامه میداد. ر...
13 شهريور 1392
1